غزلی از عطار
ره میخانه و مسجد کدام است که هر دو بر من مسکین حرام است
نه در مسجد گذاردندم که رندی نه در میخانه کاین خمّار خام است
میان مسجد و میخانه راهی است غریبم عاشقم آن ره کدام است
مرا کعبه خرابات است و آنجا حریفم قاضی و ساقی امام است
به میخانه امامی مست خفته است نمیدانم که آن بت را چه نام است
برو عطار کو خود می شناسد که رهرو کیست سرگردان کدام است
نظرات شما عزیزان:
تاريخ : یک شنبه 25 دی 1390
| 23:37 | نویسنده : خداداد |